شعری که بچه ها با آن برای معلم عیدی می گرفتند
به گزارش تور مالزی ارزان، معلمان مکتب پیش از نوروز شعری را روی لوحه های درسی بچه ها می نوشتند و از آن ها می خواستند که در روز عید ضمن خواندن آن شعر برای پدر، مادر و سایر بستگان خویش از آن ها برای معلم خود عیدی بگیرند.

به گزارش خبرنگاران، محمد جعفری قنواتی، نویسنده و پژوهشگر در مقاله نوروز و ادبیات شفاهی (منتشرشده در کتاب ماه ادبیات فروردین 1387 - شماره 126) نوشته است: یکی از مهم ترین اجزای فولکلور موسمی ایرانیان جشن دیرین سال نوروز است. تقریبا همه ایرانیان، جدا از وابستگی های قومی، زبانی و دینی، نوروز را جشن می گیرند و گرامی می دارند، به همین دلیل می توان گفت این آیین امروزه به یکی از نمودهای وحدت ایرانیان تبدیل شده است. نوروز اگرچه به روز اول سال اطلاق می گردد، اما مراسم آن فقط به این روز محدود نمی گردد بلکه تدارک و پیشواز آن و سپس مراسم بعد از آن مجموعه پیوسته ای را تشکیل می دهند که هر یک از آن ها اهمیت ویژه ای دارند. در این مجموعه چند گونه (gener) متفاوت از ادبیات شفاهی وجود دارد که از جمله آن ها می توان به گونه های دعا، مثل، افسانه و سرود اشاره نمود.
قصه ها، افسانه ها، مثل ها و شعرهای فراوانی در ارتباط با مراسم و آیین های نوروز در میان مردم ما رایج است که متاسفانه تا به امروز همه آن ها ثبت و ضبط نشده است. نگارنده در این نوشته کوتاه قصد بحث پیرامون همه این انواع و نمونه ها را ندارد زیرا این کار مجال و مقال دیگری می طلبد، از این رو فقط به توضیح یک نمونه از سرودهای نوروز می پردازد. آن چه در سطور زیر توضیح و نقل خواهد شد، سرودی است که بچگانه مکتب خانه ای برای دریافت عیدی از پدر، مادر، برادر و سایر بستگان خویش می خوانده اند.
همان گونه که می دانیم پیش از تاسیس مدرسه های جدید در ایران، مکتب خانه های سنتی عهده دار آموزش بچه ها و نوجوانان بودند. حتی پس از تاسیس و گسترش این مدرسه ها، تا مدت ها، مکتب خانه ها در کنار آن مدارس به کار خود ادامه می دادند. حقوق معلمان مکتب خانه ها بر عهده خانواده هایی بود که بچه ها آن ها به مکتب می رفتند. این حقوق به صورت ماهانه یا یک جا و به هنگام برداشت محصول پرداخت می شد. در مثل در کوهپایه ساوه این حقوق معمولا سالیانه و در سر خرمن و با محصولاتی مانند گندم، جو و حبوبات پرداخت می شد و در شاهرود به صورت نقدی و ماهانه پرداخت می شد. علاوه بر این، خانواده ها به مناسبت های مختلف و متناسب با توان مالی خود مقداری پول یا اجناسی مانند قند، چای، گردو، کشمش، تخم مرغ و ... برای معلم می فرستادند.
یکی از مناسبت ها عید نوروز بود. معلمان مکتب پیش از نوروز شعری را روی لوحه های درسی بچه ها می نوشتند و از آن ها می خواستند که در روز عید ضمن خواندن آن شعر برای پدر، مادر و سایر بستگان خویش از آن ها برای معلم خود عیدی بگیرند. از این شعر چند روایت متفاوت در ایران و سایر کشورهای فارسی زبان وجود دارد.
او سپس دو روایت از این شعرها را آورده است که بخشی از هر کدام در ادامه می آید؛ روایت روستای بولواس: نوروز شد نوروز شد
عید دنیا امروز شد
بابا بده نوروزی ام
نوروز نو باز آمده
کار دنیا ساز آمده
قمری به پرواز آمده...
و روایتی دیگر: نوروز شد نوروز شد
عید همه امروز شد
گل در چمن فیروز شد
بابا بده نوروزی ام
بابا تویی تاج سرم
عیدی بیاور در برم
تا بهر استادم برم...
منبع: خبرگزاری ایسنا